عشق بد پارت 21

ویو ات
هی داشت میومد جلو و منم با هر قدمی که اون میومد جلو میرفتم عقب که نمیتونم چی شد یهو لباشو روی لبام گذاشت و منم میخواستم خواهش بدم اما اون زورش از من بیشتر بود که یهو یکی جدامون کرد...

ویو کوک
رسیدیم تایلند اوفففف حوصله ی هیچی ندارم به جیمین گفتم قبلش بریم کافه ای یه چیزی بخوریم اونم اوکی داد و رفتم نزدیکترین کافه سفارش ها رو ازمون گرفت اما نمیدونم این پسره چرا هی اسم ات رو به زبون میاره که داره صداش می‌کنه(دوستان جه هیون پسر عه و همون طور که گفتم دوست ات هم هست اما نگران نباشید اینا هیچ حسی به هم ندارن جه هیون خودش دوست دختر داره😶‍🌫️💗) با این اسم یاد عشقم افتادم

اون پسره داشت داد میزد و منم نگاهش میکردم یکی سفارش هامون آورد یکم ازش خوردم بعد نگاهی دوباره به این پسره کردم که یهو وقتی رفت سمت آشپزخونه خشکش زد و داشت می‌گفت ات رو ول کنه

منم با خودم گفتم شاید کمکی بخوان بلند شدم که جیمین گفت

جیمین:کجا
_میرم آشپزخونه تا ببینم چی شده
جیمین:برای چی
_نمیبینی دارن سر و صدا می‌کنن می‌خوام کمکشون کنم
جیمین:...

رفتم سمت آشپزخونه که با چیزی که دیدم خشکم زد
...اون...اون ات بود...صبح کن ببینم ...این پسره داره به زور می‌بوستش ...که یهو پسره گفت

جه هیون: لطفاً کمکش کن داره بزور می‌بوستش
_...

سریع رفتم سمت ات و اون پسره اشغال و از هم جداشون کردم و اون مرتیکه ی عوضی رو تا دم مرگ زدم که ات جلومو گرفت

+ج..جونگکوک ولش کن
_(نگاهی به ات کرد)

سریع دست ات رو گرفت و از آشپزخونه آورد بیرون و به جیمین گفت که حسابش کنه و بعد بیا به هتلی که رزرو کرده و گفت من با ات کار دارم

ویو ات
وقتی جونگکوک گفت که من با ات کار دارم خشکم زد خیلی ترسیدم که یهو...






شرایط
7لایک
7کامنت
••••••|••••••
دیدگاه ها (۱۴)

عشق بد پارت 22

عشق بد پارت 24

عشق بد پارت 20

عشق بد پارت 19

#شش_پارتی#هیونجین#درخواستیp²وقتی میفهمه بارداری... ات بالا ا...

پست اولمه حمایت کنید ❤️

پارت ۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط